فلسفه
میثم مولایی؛ زهرا خزاعی؛ محمد لگنهاوزن
چکیده
آیا قضاوتهای اخلاقی ما برآمده از استدلال اخلاقی است؟ اگر خیر، پس استدلال اخلاقی چه کارکردی دارد و ماهیت آن چیست؟ جسی پرینز، در پاسخ به این سؤالات معتقد است که اخلاق ریشه در خود ما دارد. درستی و نادرستی آن چیزی است که ما آن را درست یا نادرست میدانیم، زیرا اخلاق برساختی انسانی است که ریشه در احساساتی دارد که این احساسات خود برآمده ...
بیشتر
آیا قضاوتهای اخلاقی ما برآمده از استدلال اخلاقی است؟ اگر خیر، پس استدلال اخلاقی چه کارکردی دارد و ماهیت آن چیست؟ جسی پرینز، در پاسخ به این سؤالات معتقد است که اخلاق ریشه در خود ما دارد. درستی و نادرستی آن چیزی است که ما آن را درست یا نادرست میدانیم، زیرا اخلاق برساختی انسانی است که ریشه در احساساتی دارد که این احساسات خود برآمده از واکنشهای هیجانی ما هستند. پس در نظر او این استدلال اخلاقی نیست که قضاوتهای اخلاقی را شکل میدهد، بلکه قضاوتهای اخلاقی ما معلول هیجانات است. بااینحال وی استدلال اخلاقی را بیفایده نمیداند. در این نوشته سعی میشود نشان داده شود که طبق نظر پرینز، استدلال اخلاقی به چه معنایی کارکرد توجیهکنندگی دارد و اختلافنظر اخلاقی را رفع میکند. همچنین پرینز قائل به ظرفیتی فطری به نام استدلال اخلاقی نیست. با تحلیل دیدگاه وی مشخص خواهد شد، پرینز استدلال اخلاقی را استدلالی نظری میداند که انگیزشبخش نیست. ساختار استنتاجی آن تمثیلی یا مبتنی بر مورد است و متشکل از اصول و قواعد کلی نیست. همچنین سیر استدلال اخلاقی درنهایت به هنجارهای بنیادینی ختم میشود که استدلالبردار نیستند. در آخر نقدهایی به برخی از شروط وی در تحلیل استدلال اخلاقی خواهد آمد.
زهرا خزاعی
چکیده
اکراسیا در ادبیات سنتی فلسفی بدین معناست که فرد با بهترین حکم خود مخالفت کند. برخی از فلاسفه اخیرا این پدیده را با ضعف اراده یکی دانسته اند، اما هولتن این دو پدیده را متمایز می داند و استدلال می کند که ضعف اراده به معنای نقض قصدهای جدی است. این مقاله نشان می دهد این دو پدیده بر خلاف ادعای هولتن، متمایز نیستند، بلکه در اکراسیا و ضعف اراده ...
بیشتر
اکراسیا در ادبیات سنتی فلسفی بدین معناست که فرد با بهترین حکم خود مخالفت کند. برخی از فلاسفه اخیرا این پدیده را با ضعف اراده یکی دانسته اند، اما هولتن این دو پدیده را متمایز می داند و استدلال می کند که ضعف اراده به معنای نقض قصدهای جدی است. این مقاله نشان می دهد این دو پدیده بر خلاف ادعای هولتن، متمایز نیستند، بلکه در اکراسیا و ضعف اراده ،علت ترک فعل با دو رویکرد تبیین می شود؛ اولی ناظر به فاعل است و دومی ناظر به فعل. بر اساس این مقاله، تفسیر هولتن به رویکرد دوم اشاره دارد، در حالی که تفسیر ارسطو با هر دو سازگار است. اما اگر مؤلفه های نظریه هولتن به درستی تحلیل شوند می توانند با عناصر نظریه ارسطو سازگار باشند.